نقش مکمل BMS و DCIM در تضمین پایداری کامل دیتاسنتر

فهرست مطالب

مراکز داده (دیتاسنترها) به عنوان ستون فقرات صنعت فناوری اطلاعات، جایگاه ویژه‌ای در حفظ عملکرد، امنیت و پایداری خدمات دیجیتال دارند. برای مدیریت جامع و هوشمند این زیرساخت‌های پیچیده، نیاز مبرمی به سامانه‌های پیشرفته‌ وجود دارد که بتوانند شرایط محیطی و عملکرد تجهیزات را به صورت متمرکز پایش و کنترل کنند. در این راستا، دو سامانه کلیدی، سیستم مدیریت ساختمان (BMS) و سیستم مدیریت زیرساخت مرکز داده (DCIM)، اهمیت ویژه‌ای دارند. با این وجود، هیچ یک از این دو سامانه به‌تنهایی نمی‌توانند تصویری جامع و دقیق از وضعیت کلی دیتاسنتر ارائه دهند. از این رو، ادغام و یکپارچه‌سازی BMS و DCIM برای دستیابی به یک مکانیزم مانیتورینگ جامع و مدیریتی کاملا کارآمد، امری ضروری محسوب می‌شود.

سیستم مدیریت ساختمان (Building Management System) چیست؟

سیستم مدیریت ساختمان، یک راهکار کنترل و نظارت دقیق است که برای نظارت و مدیریت زیرساخت فیزیکی، الکتریکی و تسیسات یک ساختمان، از جمله مراکز داده، طراحی شده است. BMS با هدف بهینه‌سازی مصرف انرژی، تضمین ایمنی و پایداری تجهیزات در دیتاسنترها و کاهش هزینه‌های عملیاتی به کار گرفته می‌شود. این سیستم از طریق شبکه‌ای از حسگرها و عملگرها که در سراسر ساختمان نصب شده‌اند، داده‌های بلادرنگ (Real-Time) را جمع‌آوری می‌کند.

در یک دیتاسنتر، BMS به طور ویژه مسئولیت مدیریت سیستم‌های حیاتی مانند سیستم‌های تهویه، گرمایش و سرمایش (HVAC)، پمپ‌ها و چیلرها، سیستم‌های اطفاء حریق، امنیت فیزیکی مانند کنترل دسترسی و دوربین‌های مداربسته، و تا حدی زیرساخت توزیع برق عمومی ساختمان مانند ژنراتورها و تابلوهای برق اصلی را بر عهده دارد. با استفاده از الگوریتم‌های کنترل پیچیده، BMS می‌تواند عملکرد این زیرسیستم‌ها را به صورت خودکار تنظیم کند، به طور مثال سرعت فن‌های HVAC را بر اساس تغییرات دمای محیط تغییر دهد. گرچه BMS وظایف مهمی مانند مدیریت مصرف انرژی ساختمان و ایمنی عمومی را انجام می‌دهد، اما دامنه عملکرد آن معمولا به تجهیزات زیرساخت فناوری اطلاعات مانند سرورها و سوئیچ‌ها گسترش نمی‌یابد، که این مرز وظایف آن را از سیستم‌های مکمل مانند DCIM جدا می‌کند.

سیستم مدیریت زیرساخت مرکز داده (DCIM) چیست؟

DCIM مجموعه نرم‌افزارها و سخت‌افزارهایی است که به مدیران مراکز داده کمک می‌کند تا مصرف انرژی، تجهیزات فیزیکی و عملکرد زیرساخت را به صورت جامع مدیریت کنند. از منظر فنی، DCIM بر خلاف BMS که تمرکز بر تاسیسات ساختمان دارد، به طور خاص بر یکپارچگی و مدیریت لایه‌های فناوری اطلاعات و تاسیسات مستقر در مرکز داده متمرکز است. این سامانه از طریق جمع‌آوری داده‌ها از منابع متنوعی مانند PDUهای هوشمند، سنسورهای محیطی (دما و رطوبت)، UPSها، سوئیچ‌ها و سرورها (از طریق SNMP یا APIها)، یک پایگاه داده متمرکز از وضعیت لحظه‌ای تاسیسات ایجاد می‌کند.

برای این منظور قابلیت‌های کلیدی فنی مختلفی در ارتباط با مدیریت دارایی‌ها برای ردیابی دقیق موقعیت و مصرف برق هر سرور یا کابل در رک، مدیریت ظرفیت برای بهینه‌سازی فضای رک، برق و خنک‌کنندگی، و مدیریت تغییر برای شبیه‌سازی استقرار تجهیزات جدید و اطمینان از عدم عبور از محدودیت‌های توان یا خنک‌کنندگی ارائه می‌دهد. DCIM با تحلیل این داده‌ها، شاخص‌هایی مانند PUE را محاسبه کرده و به مدیران کمک می‌کند تا تصمیمات داده‌محور برای کاهش هزینه‌های عملیاتی و افزایش بهره‌وری انرژی اتخاذ کنند. بنابراین، باید بگوییم DCIM به عنوان یک لایه هماهنگ‌کننده عمل می‌کند تا عملکرد زیرساخت فیزیکی با نیازهای فناوری اطلاعات همسو شود.

یکپارچه‌سازی سامانه‌هایDCIM و BMS

یکپارچه‌سازی سامانه‌هایDCIM و BMS تاثیر تحول‌آفرینی بر مدیریت دیتاسنتر دارد، زیرا شکاف حیاتی بین مدیریت تاسیسات عمومی ساختمان و مدیریت زیرساخت فناوری اطلاعات را از بین می‌برد و یک تصویر عملیاتی واحد و جامع ایجاد می‌کند. این ادغام امکان می‌دهد تا اطلاعات مربوط به محیط فیزیکی مانند توان مصرفی ژنراتورها، وضعیت چیلرها و تهویه توسط BMS با اطلاعات دقیق عملکرد تجهیزات فناوری اطلاعات مانند بار محاسباتی پردازنده مرکزی سرورها، مصرف برق در سطح رک توسط DCIM مرتبط شوند. این یکپارچگی داده‌ها چندین مزیت کلیدی ارائه می‌دهد: بهینه‌سازی مصرف انرژی؛ زیرا DCIM می‌تواند به BMS فرمان دهد تا سیستم‌های خنک‌کننده را دقیقا بر اساس بار حرارتی بلادرنگ سرورها تنظیم کند و از خنک‌سازی بیش از حد جلوگیری نماید.

افزایش پایداری و ظرفیت‌سنجی؛ مدیران می‌توانند تاثیر استقرار سرورهای جدید را به‌طور شبیه‌سازی‌شده هم بر زیرساخت فناوری اطلاعات و هم بر ظرفیت تهویه و برق ساختمان ببینند. مورد بعد بهبود زمان پاسخگویی به رویدادها است، به طوری که هشدارهای مربوط به تاسیسات (مانند افت فشار چیلر) بلافاصله با تجهیزات فناوری اطلاعات در معرض خطر سرورهای آسیب‌پذیر در رک‌های خاص مرتبط می‌شود و اقدامات اصلاحی پیشگیرانه امکان‌پذیر می‌گردد. در مجموع، این یکپارچگی، تصمیم‌گیری داده‌محور را تقویت کرده و دیتاسنتر را به یک موجودیت هوشمندتر، کارآمدتر و مقاوم‌تر تبدیل می‌کند.

چطور BMS و DCIM را در زیرساخت مستقر کنیم؟

نحوه استقرار سامانه‌های BMS و DCIM در مراکز داده، فرآیندی فنی و چند مرحله‌ای است که نیازمند دقت در اتصال سخت‌افزارها و پیکربندی نرم‌افزارها برای جمع‌آوری داده‌ها است. استقرار BMS با تمرکز بر لایه فیزیکی با نصب سنسورها، عملگرها (Actuators) و کنترل‌کننده‌های محلی آغاز می‌شود؛ این کنترل‌کننده‌ها مانند PLCها یا DDCs سرنام Direct Digital Controllers به شکل مستقیم به زیرسیستم‌های تاسیساتی مانند چیلرها، پمپ‌های HVAC، سیستم‌های برق اضطراری ژنراتورها و تابلوهای برق اصلی و سیستم‌های اعلام و اطفا حریق متصل شده و آن‌ها را مدیریت می‌کنند. ارتباط این دستگاه‌ها غالبا از طریق پروتکل‌های صنعتی استاندارد مانند BACnet یا Modbus برقرار می‌شود.

در مقابل، استقرار DCIM بر لایه‌ تجهیزات فناوری اطلاعات و تاسیسات نزدیک به رک متمرکز است. DCIM ابتدا نیازمند جمع‌آوری داده‌های تجهیزات فناوری اطلاعات است که از طریق SNMP برای دستگاه‌های شبکه و سرورها یا APIهای اختصاصی جمع‌آوری می‌شود. برای مدیریت برق، سنسورها و PDUهای هوشمند نصب می‌شوند که داده‌های بلادرنگ جریان، ولتاژ و توان را از طریق پورت‌های شبکه و پروتکل‌هایی مانند SNMP یا MODBUS over IP به سرور مرکزی DCIM ارسال می‌کنند. در مرحله بعد، یک مدل سه‌بعدی دقیق از مرکز داده در نرم‌افزار DCIM ایجاد می‌شود که شامل موقعیت هر رک، سرور و کابل است تا قابلیت‌های مدیریت دارایی و ظرفیت فعال شوند.

نقطه عطف فنی استقرار این دو سامانه، مرحله یکپارچه‌سازی است. این ادغام معمولا از طریق یک لایه گیت‌وی (Gateway Layer) انجام می‌شود که پروتکل‌های صنعتی مانند BACnet BMS را به پروتکل‌های شبکه فناوری اطلاعات مانند SNMP یا REST API ترجمه می‌کند. این یکپارچگی به DCIM اجازه می‌دهد تا داده‌های عملکردی تاسیسات را از BMS دریافت کرده و دستورات کنترلی هوشمند (مانند تنظیم دمای هدف) را به BMS بازگرداند، در نتیجه یک پلتفرم جامع برای مانیتورینگ ایجاد می‌شود.

7 مزیت یکپارچه‌سازی DCIM و BMS

یکپارچه‌سازی سامانه‌های مدیریت ساختمان و مدیریت زیرساخت، دستاوردهای بزرگی در راستای نظارت جامع و دقیق بر زیرساخت‌ها و مراکزداده به همراه دارد. در ادامه، برخی از این مزایای شاخص را با جزئیات مورد بررسی قرار می‌دهیم.

1. بهینه‌سازی فعال مصرف انرژی (Active Energy Optimization)

یکپارچگی به سیستم‌های مدیریت اجازه می‌دهد از یک رویکرد واکنشی به یک رویکرد پیشگیرانه/بهینه‌ساز تبدیل شوند. DCIM داده‌های دقیق بار کاری تجهیزات را جمع‌آوری می‌کند. سپس این داده‌ها را به BMS ارسال می‌کند. BMS بر اساس نیاز واقعی، می‌تواند عملکرد سیستم‌های HVAC (چیلرها، واحد‌های CRAC/CRAH) را به صورت پویا تنظیم کند؛ به طور مثال از طریق بالا بردن نقطه تنظیم دما یا کاهش سرعت فن‌ها. این امر از خنک‌سازی بیش از حد (Overcooling) جلوگیری کرده و منجر به کاهش قابل توجه هزینه‌های برق و بهبود مستمر دیتاسنتر می‌شود.

2. ظرفیت‌سنجی دقیق و هوشمند (Intelligent Capacity Planning)

بدون یکپارچگی، ظرفیت‌سنجی برق، فضا و خنک‌کنندگی با فرض بدترین حالت انجام می‌شود. با ادغام، DCIM می‌توان داده‌های واقعی ظرفیت زیرساخت برق و تاسیسات مانند ظرفیت باقی‌مانده چیلر یا ژنراتور را مستقیما از BMS دریافت کرد. این رویکرد به مدیران امکان می‌دهد تاثیر استقرار سرورهای جدید را به‌طور شبیه‌سازی‌شده بر روی هر دو لایه فناوری اطلاعات و تاسیسات پیش‌بینی کنند و اطمینان حاصل کنند که هیچ مولفه زیرساختی (مانند توزیع برق یا ظرفیت خنک‌کنندگی) در اثر بار فناوری اطلاعات جدید دچار اشباع نخواهد شد.

3. مانیتورینگ متمرکز و جامع (Unified Monitoring and Visibility)

یکپارچگی به جای استفاده از دو رابط کاربری جداگانه یکی برای تاسیسات و دیگری برای فناوری اطلاعات، یک پلتفرم واحد برای مدیریت و نظارت ایجاد می‌کند. این پلتفرم تصویر کاملی از وضعیت محیطی (دما و رطوبت توسط BMS) و وضعیت عملکرد تجهیزات (توان مصرفی و پایداری توسط DCIM) ارائه می‌دهد. این دیدگاه متمرکز، مدیریت را ساده کرده، نیاز به جابه‌جایی بین سیستم‌ها را از بین می‌برد و تضمین می‌کند که تمامی داده‌های مهم برای تحلیل در یک مکان در دسترس هستند.

۴. همبستگی سریع هشدارها و عیب‌یابی (Rapid Alarm Correlation)

در محیط‌های ایزوله‌شده، اگر یک نقص تاسیساتی رخ دهد مانند خاموش شدن چیلر، BMS فقط هشدار “مشکل در چیلر” را می‌دهد. DCIM، بدون اطلاعات تاسیسات، ممکن است فقط “افزایش دما در رک‌ها” را هشدار دهد. با ادغام، سامانه‌ها می‌توانند هشدارها را به هم مرتبط کنند. DCIM می‌تواند به سرعت اعلام کند کدام سرورها و برنامه‌های کاربردی حیاتی تحت تاثیر خاموش شدن چیلر قرار گرفته‌اند و ترتیب خاموش شدن ایمن (Shutdown) را بهینه سازد. این کاهش زمان میانگین برای ترمیم (MTTR) را به شدت بهبود می‌بخشد.

5. بهبود پاسخ اضطراری و ایمنی (Enhanced Safety and Response)

سیستم‌های BMS مسئول مدیریت سیستم‌های حیاتی ایمنی مانند سیستم‌های اطفا حریق و اعلان حریق هستند. در صورت فعال شدن یک هشدار ایمنی توسط BMS، سیستم یکپارچه‌شده می‌تواند پروتکل‌های اضطراری دیتاسنتر را به طور خودکار فعال کند. به عنوان مثال، BMS اطلاعات اطفاء حریق را به DCIM می‌دهد تا DCIM فورا تجهیزات IT را در ناحیه مورد نظر خاموش کرده یا بار کاری را به بخش‌های دیگر مرکز داده منتقل کند، قبل از اینکه عملیات اطفا حریق یا خاموشی برق ایمنی آغاز شود.

6. بهبود مدیریت دارایی و تغییر (Improved Asset and Change Management)

DCIM مدیریت دارایی‌های فناوری اطلاعات را بر عهده دارد و BMS زیرساخت فیزیکی را مدیریت می‌کند. با ادغام، هرگونه تغییر در یکی از سامانه‌ها به صورت خودکار در دیگری به‌روزرسانی می‌شود. به عنوان مثال، هنگام نصب یک ردیف جدید از رک‌ها که تغییری فیزیکی است و توسط BMS نظارت می‌شود، DCIM به سرعت فضای رک، پورت‌های برق موجود و تخصیص خنک‌کنندگی جدید را به‌روز می‌کند. این همگام‌سازی اطلاعات در زمان واقعی، از خطای انسانی جلوگیری کرده و دقت سوابق دارایی را تضمین می‌کند.

7. پایداری و تاب‌آوری بیشتر (Greater Resilience and Uptime)

در نهایت، هدف اصلی این یکپارچگی، افزایش زمان کارکرد (Uptime) مرکز داده است. با دسترسی کامل به داده‌های تاسیسات و فناوری اطلاعات، سامانه‌ها می‌توانند نقص‌ها را زودتر تشخیص دهند و از طریق سناریوهای خودکار که هر دو لایه را درگیر می‌کند، به آن‌ها پاسخ دهند. این رویکرد تضمین می‌کند که منابع حیاتی مانند برق پشتیبان (UPS و ژنراتورها) نه فقط در حالت خطا، بلکه در حالت‌های هشدار پیشگیرانه و بر اساس بار واقعی فناوری اطلاعات فعال شوند، که این راهکار به معنای تاب‌آوری بیشتر در برابر شکست‌های زیرساختی است.

اشتراک‌گذاری
نویسنده
تصویر حمیدرضا تائبی
حمیدرضا تائبی
مطالب مشابه
برای دریافت مشاوره و یا اطلاع از قیمت، با ما در تماس باشید.