راهکارهای فناوری اطلاعات و ارتباطات
رویکردهای سنتی و متعارف در طراحی، پیادهسازی و اعتبارسنجی سیستمهای فاوا، معمولا به طور همزمان به یک یا دو دغدغه اصلی سیستمها و زیرساختها میپردازند، مثل صحت عملکرد و قابلیت اطمینان بالای یک زیرساخت سازمانی، یا امنیت و حریم خصوصی یک پایگاه داده کلان. جنبههای اضافی اغلب توسط فعالیتهای مهندسی جداگانه مورد بررسی قرار میگیرند. این تفکیک مسائل، منجر به پدید آمدن شیوههایی در مهندسی سیستمها و زیرساختها شده که متاسفانه برای نشان دادن، شناسایی یا مدیریت وابستگیهای متقابل جنبههای مختلف زیرساختها، طراحی نشدهاند. این مشکلات زیرساختی باعث شدند تا شاهد شکلگیری روندها و نوآوریهای خوبی در حوزه فاوا، همگرایی رشتهها و زمینههای مرتبط با مدیریت ریسک به منظور غلبه بر مشکلات و پیشبینیپذیر وابستگیهای متقابل باشیم.
با اینحال، به دلیل ماهیت پیچیده و ظهور روزافزون وابستگیها و محیطهای عملیاتی پویا، شناسایی و کاهش ریسکهای مرکب در سیستمها و زیرساختها، همچنان به عنوان یک چالش بالقوه شناخته میشوند. بنابراین، برای غلبه بر مشکلات نوظهور و به ویژه مدیریت هرچه دقیقتر ریسک و کاهش آن، راهحلهای مهندسی کارآمدتری باهدف نظارت بر سیستمهای فاوا و برطرف کردن چالشهای رایج به وجود آمده است. این راهحلها به الزامات محیطهای محاسباتی مدرن و رویکردهای جدید در ارتباط با مدیریت ریسک اشاره دارند، جایی که مدلسازی ریسک به عنوان یک مولفه جداییناپذیر در طراحی مورد توجه قرار میگیرد.
برنامه جامع راهبردی فناوری اطلاعات سازمانی (ITSMP)
اهمیت فناوری اطلاعات در موفقیت کسبوکارها روزبهروز بیشتر میشود. از اینرو، سازمانها باید بر مبنای استراتژیهای دقیق و هوشمندانه، فناوری اطلاعات را به شریان تجاری فعالیتهای خود وارد کنند و بدانند که مدیریت فناوری همانند یک دارایی استراتژیک، نقش مهمی در موفقیت آنها دارد. با این حال، انجام این کار به دلیل ماهیت ناهمگون مدلهای تجاری، بازارها، فناوریها و روندهای به سرعت در حال تغییر، دشوار است. بنابراین بهترین راه برای دستیابی به مدیریت استراتژیک فناوری اطلاعات چیست؟ پاسخ راهحلی است که برنامه جامع راهبردی فناوری اطلاعات سازمان (ITSMP) نام دارد و یک مفهوم کلیدی در مدیریت معماری سازمانی است. این مفهوم شامل تعریف معماری هدف و توسعه برنامه کلان یا به عبارت دقیقتر، نقشه راهی برای رسیدن از وضعیت فعلی به چشمانداز هدف یا برنامه کلان است. در همین حال، توسعه برنامه کلان با مدیریت سبد پروژه و مدیریت تقاضا ارتباط قوی دارد و تاثیر مستقیمی بر برنامهریزی سبد خدمات، برنامههای راهبردی و نقشه راه فناوری دارد.
اصل مهمی که باید به آن دقت کنید، این است که نظام جامع فناوری اطلاعات رویکرد دیگری در زمینه مدیریت فناوری اطلاعات نیست. به بیان دقیقتر، در شرایطی که بخش عمدهای از رویکردهای مدیریت سازمانی تحت تاثیر فناوری اطلاعات هستند، اما نظام جامع فناوری اطلاعات مبتنی بر تجارت و فعالیتهای تجاری است و سعی میکند فناوری اطلاعات را با خطمشیهای تجاری همسو کند. به بیان دقیقتر، این تضمین را میدهد که فناوری اطلاعات همسو با فعالیتهای تجاری قرار دارد. در اینجا، تعریف معماری راهبردی سازمان پیشنیاز مهمی دارد که استراتژی کسبوکار یکی از آنها است.
در واقع، نظام جامع فناوری اطلاعات به کسبوکارها اجازه میدهد به اهداف راهبردی خود در کوتاهمدت یا بلندمدت برسند. همین مسئله باعث شده تا مدیریت فناوری اطلاعات و فعالیتهای تجاری کاملا همراستا باشند. با این وجود، تنها تعداد کمی از شرکتها موفق شدهاند یک خطمشی جامع فناوری اطلاعات پایدار را به درستی پیادهسازی کنند، چرا؟ به این دلیل که تعریف یک رویه ITSMP موفق چالشبرانگیز است. مرزبندیهای بسیار ظریف فرآیندها و ماهیت بهم پیوسته و وابسته به هم دادهها، باعث شده تا فرآیند تعریف نظام جامع فناوری اطلاعات، به ارزیابیهای دقیقی نیاز داشته باشد که رسیدن به موفقیت را دشوار میکند.
برنامهریزی معماری سازمانی (enterprise architecture planning)
برنامهریزی معماری سازمانی، فرایندی است که سازمانها چگونگی بهکارگیری فناوری اطلاعات (IT) و سیستمهای اطلاعاتی را برای دستیابی به اهدافشان تعریف میکنند. این یک فرایند سلسلهمراتبی است که با ارزیابی سیستمهای موجود سازمان، نحوه عملکرد در آینده و گامهای لازم برای اجرای تغییرات مورد نیاز آغاز میشود. به بیان دقیقتر، هدف EAP بهبود چگونگی تعامل بین اطلاعات، فناوری و اهداف کسب و کار است. این فرایند میتواند استراتژی و اهداف انتزاعی کسب و کار را به فرآیندها و سیستمهای ملموس تبدیل کند و چند مزیت کلیدی زیر را به همراه داشته باشد:
دسترسی بهتر به دادهها
در دنیای امروز، هر شغلی نیازمند دسترسی به نوعی از دادهها است. با داشتن یک معماری اطلاعاتی کارآمد، کارکنان میتوانند در زمان و مکان مناسب و با فرمت درست به اطلاعات مورد نیاز خود دسترسی پیدا کنند. این امر باعث افزایش بهرهوری و بازگشت سرمایه در بخش فناوری اطلاعات میشود.
توانایی بیشتر برای انطباق با نیازهای در حال تغییر کسب و کار
بدون دسترسی سریع به اطلاعات دقیق، مدیران و رهبران قادر به اتخاذ تصمیمات سریع مبتنی بر داده نیستند. با استفاده از EAP، تصمیمگیرندگان کلیدی میتوانند به سرعت وضعیت فعلی کسب و کار را ارزیابی کرده و تغییرات استراتژیک را در واکنش به تهدیدها و فرصتها به سرعت اجرایی کنند.
بهبود کارایی کسب و کار
پیادهسازی یک معماری سازمانی، نحوه همکاری تمام مولفههای فناوری اطلاعات، در یک سازمان را روشن میکند. به طوری که امکان حذف یا جایگزینی راهحلهای غیرضروری که منجر به کاهش هزینهها و افزایش بهرهوری میشوند را تسهیل میکند، امکان اولویتدهی به توسعه بیشتر سیستمهای حیاتی یا سودآور برای کاهش ریسک و افزایش درآمد را امکانپذیر میکند، پیادهسازی فرآیندی برای ارزیابی و خرید فناوریهای جدید و توانمندسازی کسب و کار برای پذیرش فناوریهای جدید (مانند ابر، اینترنت اشیاء، یادگیری ماشین و هوش مصنوعی) قبل از رقبا را تسهیل میکند. رویکردی که منجر به یک مزیت رقابتی میشود. همچنین، استانداردسازی سیستمها، باعث بهبود ارتباطات میشود که به نوبه خود افزایش بهرهوری کارکنان را به همراه دارد.
مشاوره مدیریتی چیست؟
مشاوره مدیریتی، یک صنعت جهانی است که بر کمک به سازمانها برای بهبود عملکرد و فرآیندها تمرکز دارد. به بیان دقیقتر، فرآیند فوق بر این مفهوم تاکید دارد که باید دیدگاههای برونسازمانی را در مورد حل مشکلات، اتخاذ بهترین شیوهها و استراتژیها به کار گرفت تا عملکرد واحدهای مختلف یک سازمان افزایش پیدا کند. مشاوره مدیریتی، طیف وسیعی از صنایع را پوشش میدهد. واقعیت این است که بسیاری از کسب و کارها و مدیران بنگاههای اقتصادی تمایل دارند دیدگاههای برون سازمانی را به تصمیمات استراتژیک وارد کنند. بهگفته اداره کار ایالات متحده (BLS)، فرصتهای شغلی تحلیلگران مدیریتی در ایالات متحده، در یک دهه اخیر 11 درصد رشد داشته است. همچنین، گزارش فوق به این نکته اشاره دارد که صنایع مراقبتهای بهداشتی و فناوری اطلاعات در گذر زمان و نیاز روزافزون به امنیت سایبری، در مقایسه با مشاغل دیگر به مشاورههای مدیریتی بیشتری نیاز خواهند داشت. این مسئله باعث شده تا فرصتهای شغلی جدید در قالب شرکتهای بزرگ مشاوره مدیریتی به وجود آیند. برای درک بهتر مبحث مشاوره مدیریت و نظام جامع فناوری اطلاعات، اجازه دهید، برنامهریزی چشمانداز آینده فناوری اطلاعات سازمانها را از زوایای مختلف و با استفاده از رویکردهای متفاوت بررسی کنیم. سه راهحل رایج در حوزه مشاوره مدیریت سازمانی وجود دارند که مشاوران بر مبنای آنها کار میکنند این سه حوزه اصلی به شرح زیر هستند:
- مدیریت استراتژی و برنامهریزی کلان فناوری اطلاعات (ITSMP)
- مدیریت سبد برنامههای کاربردی (APM)
- مدیریت سبد فناوری (TPM).
بستر فناوری اطلاعات سازمانهای بزرگ یا چند ملیتی، معمولا پراکنده و نامنظم است. این مسئله بیشتر به دلیل ساختار سازمانی فدرال به وجود میآید. به این معنا که سازمانهای مستقل، چالشهای مشابه را به صورت جداگانه و بدون هماهنگی حل میکنند. همچنین، این وضعیت میتواند ناشی از ادغام شرکتها باشد، زیرا هر مالکیت جدید، خطمشیهای فناوری اطلاعات خود را دارد. تغییرات در مدلهای تجاری و بازسازماندهیها نیز به بینظمی در بخش فناوری اطلاعات دامن میزنند. بهطور کلی، یک بستر پراکنده و نامنظم نشاندهنده ضعف مدیریت در گذشته است که منجر به آشفتگی روزافزون و فقدان ساختار فناوری اطلاعات، به جای رشدی برنامهریزی شده و منظم میشود. دلایل دیگری نیز وجود دارد، اما نتیجه یکسان است: هر چه یک شرکت بزرگتر باشد، به همان نسبت بستر فناوری اطلاعات آن نیز پراکندهتر است.
“تمرکز بخشیدن” یا “ادغام کردن” بستر فناوری اطلاعات، زمینهساز بروز مشکلات مختلفی میشود که راهحلهای ITSMP، APM و TPM در صدد حل آنها هستند. چگونه یک بستر پراکنده فناوری اطلاعات را متمرکز کنیم؟ پراکنده بودن در این زمینه، در واقع انباشتگی، شباهتها و زوائد است. در اکثر شرکتهای بزرگ، استراتژیهای کاربردی زیادی با ماهیتهای مشابه وجود دارد. به طور مثال، برنامههای آماده خرید (COTS) با برنامههای بسیار شخصیسازیشده یا دستساز ترکیب شدهاند یا فناوریهای مشابه متعددی وجود دارند که برای راهاندازی آنها به مهارتهای متفاوتی نیاز است. به طور کلی، موارد اضافی زیادی وجود دارد که منجر به افزایش پیچیدگی، هنگام تلاش برای درک و مدیریت این بستر میشود. همچنین، مدیریت فناوری اطلاعات نیز پرهزینه است.
اولین گام برای غلبه بر پیچیدگی، تمرکز است. استانداردسازی یک راهحل کلیدی برای دستیابی به تمرکز است. استانداردسازی را میتوان به اشکال مختلفی به دست آورد که APM، TPM و ITSMP سه راهحل قدرتمند در این زمینه هستند که هر کدام حوزه عملیاتی مخصوص به خود را دارند.
مدیریت سبد فناوری (Technology Portfolio Management)
موسسه کیپیامجی تحقیقاتی در این زمینه انجام داده که نشان میدهد، درصد شرکتهایی که سرمایهگذاریشان در فناوری را افزایش میدهند، به بالاترین سطح طی ۱۵ سال گذشته رسیده است. نتایج این تحقیق نشان داد که ۵۴ درصد از مدیران ارشد فناوری اطلاعات (CIO) در سال ۲۰۱۹ بودجه خود را افزایش دادند. همچنین، طبق تحقیق دیگری، ۵۹ درصد از رهبران فناوری بیان کردهاند که همهگیریِ بیماری باعث تسریع در تحول دیجیتال شرکت شده است. با توجه به اطلاعات فوق، شاهد هستیم که موجودی فناوری شرکتها، با گذشت زمان افزایش مییابد. شرکتها برای به حداکثر رساندن بازدهی که از این سرمایهگذاریهای فناوری به دست میآورند، به یک فرآیند نظارت و کنترل نیاز دارند. این همان نقطهای است که «مدیریت سبد فناوری» به میدان وارد میشود. مدیریت سبد فناوری (مدیریت دارایی فناوری اطلاعات)، فرآیند نظارت و مدیریت داراییهای فناوری متعلق به شرکتها در طول چرخه عمر آنها است. مدیریت سبد فناوری، از زمان خرید فناوری آغاز میشود و تا زمانی که آن دارایی از رده خارج شود، ادامه دارد. این فرآیند نشان میدهد که بودجه فناوری اطلاعات شرکتها چگونه بر سازمان تاثیر میگذارد و چه بازدهی و مزایایی را به همراه دارد. در چارچوب مدیریت سبد فناوری، شرکتها ابتدا سرورهای ابری، نرمافزارها، رایانهها، چاپگرها، فایروالها، ماشینهای مجازی، سیستمها و یکپارچهسازیها را شناسایی میکنند و فهرستی شامل اطلاعات دقیق از آنها ایجاد میکنند. فرآیند ایجاد فهرست برای مدیریت موثر داراییهای فناوری، حیاتی است. همه کارکنان شرکت باید در فرآیند ایجاد فهرست نقش فعالی داشته باشند. با توجه به توضیحاتی که ارائه کردیم باید بگوییم که مدیریت سبد فناوری (TPM)، چشمانداز آینده فناوری اطلاعات را بر اساس ارزیابی اینکه کدام فناوریها را میتوان برای استفاده در آینده مناسب دانست (یعنی متناسب با هدف و محدودیتهای بودجه) تعریف میکند. نتیجه مطلوب در اینجا، بستری مبتنی بر کمترین تعداد فناوریهای متفاوت (مثلا پایگاههای داده یا سیستمعاملها) برای یک هدف خاص است.
مدیریت سبد برنامههای کاربردی (Application Portfolio Management)
در سالهای اخیر، شیوه مدیریت عملکرد نرمافزارهای کاربردی بهطور قابلتوجهی تکامل یافته است و راهحلهایی، مثل مدیریت سبد برنامههای کاربردی پدید آماده است که به سازمانها در مدیریت ترکیبی برنامههای کاربردی فناوری اطلاعات درون سازمانی و ابری کمک میکند. معماران سازمانی و معماران ابری بر مبنای معیارهای عملیاتی شفاف برای برنامههای غیرمتمرکز و پایش چرخههای سریع توسعه نرمافزار، از روشهای خودکار برای مدیریت بهتر عملکرد نرمافزار بهره میگیرند. آنها از این طریق خدمات کل سازمان را ارزیابی کرده و تضمین میدهند که دسترسپذیری فناوریها در بالاترین سطح قرار دارد. مدیریت عملکرد نرمافزار در سازمانهای بزرگ بهطور معمول شامل موارد زیر است:
- مستندسازی برنامههای کاربردی گذشته، حال و آینده که در سازمان مستقر شدهاند یا قرار است مستقر شوند.
- شناسایی و/یا خودکارسازی تغییرات در طول عمر خدمات برنامههای کاربردی.
- سازماندهی برنامههای کاربردی بر اساس قابلیتهای کسب و کار.
- چیدمان اجزای فناوری اطلاعات در پشتههای فناوری (مجموعه نرمافزار و سختافزار مرتبط).
- درجهبندی ارزش فنی و کاربردی برنامههای کاربردی.
مدیریت سبد برنامههای کاربردی (APM) چشمانداز آینده فناوری اطلاعات را بر اساس ارزیابی تمامی برنامههای کاربردی در کل سازمان تعریف میکند. این برنامهها از زوایای مختلفی مانند هزینه، زیرساخت و ریسک مورد بررسی قرار میگیرند و سپس هدف بر بهینهسازی این بسترها بر اساس ابعاد چندگانه متمرکز میشود. نگاه برنامهریزی در APM بر تکامل ساختاریافته سبد فعلی متمرکز است و از این منظر، یک رویکرد برنامهریزی پایین به بالا به شمار میرود. در این زمینه، لزوم اتخاذ تصمیمات حاکمیتی بر تصمیمگیریهای مربوط به تغییرات در بستر برنامههای کاربردی اهمیت زیادی دارد تا اطمینان حاصل شود که عملکرد این بستر تحت تاثیر تغییرات قرار نمیگیرد. نتیجه حاصل از APM لزوما و همیشه کاهش تعداد برنامههای کاربردی نیست، بلکه همواره دستیابی به یک بستر بهینهشده است که تحت یک فرآیند مدیریت سبد کاملا تعریفشده اداره میشود.
نظام جامع فناوری اطلاعات
نظام جامع فناوری اطلاعات بر نکته دیگری تمرکز دارد و مشابه APM، بر برنامهریزی بستر برنامههای کاربردی تمرکز دارد، با این تفاوت که این رویکرد از بالا به پایین است. در اینجا، تمرکز بر استفاده کسب و کار از برنامههای کاربردی متمرکز است. تعریف چشمانداز آینده فناوری اطلاعات در این بستر به معنای تعریف شیوه مورد نظر برای استفاده از برنامههای کاربردی است – اینکه کدام برنامه کاربردی باید کجا و برای چه هدفی مورد استفاده قرار گیرد. به عبارت دیگر، کدام بخشهای کسب و کار چه فرایندهایی را اجرا میکنند و برای این کار از چه فناوری اطلاعاتی استفاده میکنند؟ در استراتژی فوق، هدف دستیابی به یک مکانیزم استانداردسازی شده است. بسته به رویکرد خاص سازمان، این مفهوم میتواند به معنای استفاده مجدد از برنامههای کاربردی در سازمان باشد.
مفتاح رایانهافزار و راهحلهای مشاوره مدیریتی
ITSMP، APM و TPM رویکردهای متناقضی نیستند و همگی سعی دارند یک مدیریت اثربخش معماری سازمانی را ارائه دهند. تصمیمگیری در مورد اینکه کدام راهحلها باید اجرا شوند به همراستا بودن با نقشه راه فناوری و همچنین درک اینکه یک راهحل در کجا میتواند بهطور موثر و کارآمد مورد استفاده قرار گیرد، استوار است. البته، این حرف بدان معنا نیست که این سه رویکرد باید همزمان و با اولویت یکسان معرفی شوند. در واقع، هر سازمان به طور مستقل نیازها و چالشهایی دارد که تقدم استفاده از راهحلهای APM، TPM و ITSMP را نشان میدهد. در شکل زیر مشاهده میکنید که برنامههای کاربردی بر مبنای کاربرد سازماندهی شدهاند و (به عنوان مثال، سازمانها و فرآیندهای اجرا شده) زیربنای اولیه ITSMP را شکل میدهند.
مفتاح رایانه افزار همراه همیشگی سازمانها
مفتاح رایانه افزار، به پشتوانه سالها حضور فعال در حوزه فناوری اطلاعات و ارائه طیف گستردهای از خدمات و راهحلهای مدیریتی کلان در قالب مدیریت سبد خدمات، نظام جامع فناوری اطلاعات، مشاورههای مدیریتی و غیره، به سازمانها در اتخاذ خطمشیهای دقیق به کارگیری فناوری اطلاعات در مقیاس سازمانی، بهکارگیری فناوریهای درست همگام با نیازهای تجاری، آمادهسازی کاتالوگ خدمات، مشاوره در زمینه مدیریت ریسک و نحوه پیادهسازی فناوری اطلاعات، کمک میکند.