چرا امنیت فیزیکی دیتاسنتر اهمیت زیادی دارد؟

فهرست مطالب

امنیت فیزیکی دیتاسنتر به عنوان اولین و حیاتی‌ترین لایه دفاعی، مجموعه‌ای پیچیده از تدابیر سخت‌افزاری و فرآیندهای نظارتی است که برای محافظت از زیرساخت‌های حساس در برابر دسترسی‌های غیرمجاز، سرقت، خرابکاری و بلایای طبیعی طراحی شده است. این ساختار امنیتی به طور معمول بر پایه استراتژی «دفاع در عمق» بنا می‌شود که از محیط پیرامونی آغاز شده و تا سطح رک‌های سرور ادامه می‌یابد.

در لایه خارجی، استفاده از موانع فیزیکی ضد ورود خودرو، روشنایی هوشمند و دوربین‌های مداربسته (CCTV) با قابلیت دید در شب و تحلیل ویدیویی، از ورود افراد به محوطه جلوگیری می‌کند. با نزدیک‌تر شدن به ساختمان، سیستم‌های کنترل دسترسی چند مرحله‌ای وارد عمل می‌شوند که ترکیبی از کارت‌های هوشمند مغناطیسی، کدهای امنیتی و احراز هویت بیومتریک (مانند اسکنر قرنیه چشم، اثر انگشت یا تشخیص چهره) را برای تایید هویت افراد به کار می‌گیرند. داخل دیتاسنتر، مناطق به بخش‌های مختلف طبقه‌بندی می‌شوند و هر فرد تنها به مناطق مرتبط با وظایف خود دسترسی دارد؛ همچنین استفاده از اتاقک‌های امنیتی مانع از ورود همزمان بیش از یک نفر در هر بار تایید هویت می‌شود. علاوه بر تهدیدات انسانی، امنیت فیزیکی شامل سیستم‌های پیشرفته پایش محیطی نیز می‌شود که وظیفه دارند از تجهیزات در برابر خطرات محیطی محافظت کنند؛ این سیستم‌ها شامل سنسورهای تشخیص نشت آب، سیستم‌های اطفای حریق که بدون آسیب به قطعات الکترونیکی آتش را مهار می‌کنند، و پایش دقیق دما و رطوبت برای جلوگیری از آسیب‌های ناشی از گرمای بیش از حد هستند. در نهایت، تمامی این لایه‌ها توسط تیم‌های امنیتی رصد شده و اقدامات و لاگ‌های ورود و خروج به شکل دقیق ضبط می‌شوند تا اطمینان حاصل شود که پایداری فیزیکی داده‌ها و تجهیزات تحت هیچ شرایطی به خطر نمی‌افتد.

استانداردهای بین‌المللی امنیت فیزیکی مراکز داده

استانداردهای بین‌المللی در امنیت فیزیکی مراکز داده، نقش نقشه‌ راه استراتژیک را برای معماران و مدیران زیرساخت ایفا می‌کنند تا پایداری و امنیت داده‌ها را در برابر تهدیدات محیطی و انسانی تضمین کنند. در این میان، استاندارد TIA-942، جامع‌ترین مرجع برای طراحی دیتاسنترها است که امنیت فیزیکی را در چهار سطح یا Tier دسته‌بندی می‌کند. در سطوح ابتدایی یعنی سطوح 1 و 2 تمرکز بر زیرساخت‌های پایه و افزونگی محدود است، اما در سطوح پیشرفته 3 و 4 الزامات امنیتی به اوج خود می‌رسد، به‌طوری‌که در Tier 4، مرکز داده باید در برابر هرگونه حادثه فیزیکی تک‌نقطه‌ای مقاوم باشد و سیستم‌های کنترل دسترسی بیومتریک، نظارت تصویری بی‌وقفه و حفاظت پیرامونی ضدتروریستی به الزامات اجباری تبدیل می‌شوند.

موازات با آن، استاندارد ISO/IEC 27001 در پیوست‌های امنیتی خود به‌ویژه کنترل‌های فیزیکی و محیطی، بر ایجاد «دیوارهای امنیتی» و کنترل‌های ورودی سخت‌گیرانه تاکید دارد و سازمان‌ها را ملزم می‌کند که مناطق حساس را به زون‌های امنیتی مجزا تقسیم کرده و هرگونه دسترسی فیزیکی را به دقت مستند و بازرسی کنند. علاوه بر این، استاندارد BICSI 002 به عنوان یک مکمل کاربردی، جزئیات اجرایی دقیقی در مورد مکان‌ابی دیتاسنتر (دوری از گسل‌ها، مسیرهای پروازی و مناطق سیل‌خیز) و همچنین مشخصات فنی درب‌های ضد سرقت، سیستم‌های روشنایی امنیتی و نحوه چیدمان رک‌ها برای جلوگیری از دید مستقیم ارائه می‌دهد.

در حوزه پایداری و اطفای حریق نیز استانداردهای NFPA 75 و NFPA 2001 مرجع اصلی هستند که نحوه استفاده از گازهای پاک برای مهار آتش بدون آسیب به بردهای الکترونیکی را تعیین می‌کنند. پیاده‌سازی این استانداردها نه‌تنها ریسک خرابکاری و سرقت را به حداقل می‌رساند، بلکه با ایجاد یک چارچوب دفاعی چندلایه که شامل سیستم‌های تشخیص نفوذ (IDS)، حصارهای حساس به لرزش، و احراز هویت چندعاملی است، اعتماد مشتریان را به پایداری سرویس‌ها جلب کرده و از بروز خسارات جبران‌ناپذیر مالی و اعتباری ناشی از دسترسی‌های غیرمجاز فیزیکی جلوگیری می‌کند.

تفاوت بنیادین میان Tier 3 و Tier 4 از منظر پایداری

تفاوت بنیادین میان Tier 3 و Tier 4 در استاندارد TIA-942 فراتر از یک ارتقای ساده، در واقع گذار از مفهوم «قابلیت نگهداری همزمان» به «تحمل خطای مطلق» است. در سطح Tier 3 که به عنوان مرکز داده با قابلیت نگهداری همزمان شناخته می‌شود، زیرساخت دارای مسیرهای توزیع متعدد برای برق و سرمایش است، اما تنها یک مسیر در هر لحظه فعال است؛ این یعنی شما می‌توانید هر قطعه‌ای از تجهیزات مانند یو‌پی‌اس یا چیلر را بدون قطع کردن سرویس‌دهی از مدار خارج و تعمیر کنید، اما اگر در همان لحظه حادثه‌ای ناگهانی در مسیر فعال رخ دهد، سیستم با قطعی مواجه می‌شود. اما در سطح Tier 4 که به عنوان مرکز داده تحمل‌کننده خطا (Fault Tolerant) تعریف می‌شود، معماری به گونه‌ای است که چندین مسیر توزیع به صورت همزمان فعال اکتیو-اکتیو هستند؛ در این سطح، سیستم نه تنها در برابر تعمیرات برنامه‌ریزی شده، بلکه در برابر حوادث غیرمنتظره و حتی خطاهای انسانی نیز کاملا مصون است.

از نظر فنی، در Tier 4 تمامی سیستم‌های مکانیکی و الکتریکی به صورت 2N یا 2N+1 پیاده‌سازی می‌شوند و مسیرها به لحاظ فیزیکی کاملا از هم جدا هستند تا وقوع آتش‌سوزی یا انفجار در یک بخش، تاثیری بر بخش موازی نداشته باشد. در حالی که در سطح 3 هدف رسیدن به پایداری 99.982% تقریبا 1.6 ساعت قطعی در سال است، در سطح 4 این عدد به 99.995% کمتر از 26 دقیقه قطعی در سال می‌رسد. به زبان ساده، در سطح 3 شما برای خرابی‌های برنامه‌ریزی شده آماده‌اید، اما در سطح 4، دیتاسنتر شما به گونه‌ای طراحی شده که حتی در صورت وقوع بدترین سناریوهای خرابی سخت‌افزاری، سرویس‌دهی به کاربران بدون حتی یک لحظه وقفه ادامه یابد.

بررسی اصول امنیت فیزیکی دیتاسنتر

اصول امنیت فیزیکی دیتاسنتر از منظر فنی و تحلیلی، فرآیندی فراتر از نصب موانع فیزیکی است و در واقع پیاده‌سازی یک مدل دفاعی چندلایه (Defense in Depth) محسوب می‌شود که هدف آن به تاخیر انداختن، شناسایی و پاسخ به تهدیدات قبل از رسیدن به هسته پردازشی است. در لایه استراتژیک، تحلیل فنی با مکان‌یابی هوشمند آغاز می‌شود که شامل بررسی مخاطرات ژئوپلیتیک، بلایای طبیعی و دوری از زیرساخت‌های پرخطر است. در لایه پیرامونی، تکنولوژی‌هایی نظیر حصارهای هوشمند مجهز به فیبر نوری لرزشی و رادارهای تشخیص حرکت، وظیفه تبدیل محیط فیزیکی به یک سنسور یکپارچه را دارند.

با ورود به لایه میانی، سیستم‌های کنترل دسترسی از حالت سنتی به متدولوژی‌های احراز هویت چندعاملی بیومتریک نظیر اسکن الگوهای عروق خونی یا قرنیه تغییر می‌یابند تا از حملاتی مانند جعل هویت جلوگیری شود. تحلیل فنی در داخل دیتاسنتر بر مفهوم بخش‌بندی امنیتی متمرکز است، جایی که استفاده از اتاقک‌های کنترل تردد و سنسورهای حساس، مانع از ورود ناخواسته افراد می‌گردد. از منظر پایش محیطی، سیستم‌های تشخیص نفوذ با استفاده از تحلیل ویدیویی مبتنی بر هوش مصنوعی، رفتارهای غیرعادی را در لحظه شناسایی کرده و به تیم‌های پاسخ سریع اطلاع می‌دهند. همزمان، پایداری عملیاتی از طریق سیستم‌های اطفای حریق آیروسل یا گازهای مانند IG-55 تضمین می‌شود که با کاهش سطح اکسیژن یا جذب گرما، بدون ایجاد شوک حرارتی به بردهای حساس، آتش را مهار می‌کنند. در نهایت، تحلیل داده‌های حاصل از سیستم‌های مدیریت زیرساخت دیتاسنتر (DCIM) به معماران اجازه می‌دهد تا هرگونه ناهنجاری فیزیکی، از باز شدن غیرمجاز درب رک تا نوسانات دمایی مشکوک را به عنوان یک رخداد امنیتی تلقی کرده و چرخه حیات امنیت را از حالت واکنشی به پیش‌کنشی تغییر دهند تا پایداری و محرمانگی فیزیکی داده‌ها در بالاترین سطح ممکن حفظ شود.

انتخاب صحیح تجهیزات دیتاسنتر از منظر امنیتی

انتخاب صحیح تجهیزات دیتاسنتر از منظر امنیت، فرآیندی استراتژیک است که بر پایه مفهوم امنیت در طراحی بنا شده و هدف آن حذف آسیب‌پذیری‌ها در سطوح زیرساختی پیش از استقرار عملیاتی است. از منظر فنی، این انتخاب باید با تجهیزات پسیو آغاز شود؛ به عنوان مثال، استفاده از رک‌های امنیتی مجهز به قفل‌های الکترومغناطیسی و سیستم‌های کنترل دسترسی یکپارچه که قابلیت ثبت لاگ برای هر بار باز شدن درب را دارند، اولین سد دفاعی در برابر دسترسی فیزیکی مخرب است. در لایه تجهیزات اکتیو، انتخاب سوئیچ‌ها، روترها و فایروال‌هایی که دارای گواهینامه‌های معتبر امنیتی مانند Common Criteria یا FIPS 140-2 هستند، تضمین می‌کند که دستگاه در برابر حملات سطح پایین و نفوذ به فریم‌ور مقاوم است.

یک معمار شبکه باید تجهیزاتی را برگزیند که از قابلیت‌های پیشرفته‌ای نظیر Secure Boot یا همان تایید اصالت نرم‌افزار در هنگام بوت و ماژول‌های TPM برای ذخیره‌سازی امن کلیدهای رمزنگاری پشتیبانی می‌کنند. همچنین، در انتخاب تجهیزات پایش محیطی، باید از سنسورهایی استفاده کرد که پروتکل‌های ارتباطی امن مانند SNMPv3 یا HTTPS را پشتیبانی می‌کنند تا از شنود یا تزریق داده‌های جعلی در شبکه مدیریت جلوگیری شود. تحلیلی دیگر در این حوزه، انتخاب تجهیزات با قابلیت سگمنت‌بندی خرد سخت‌افزاری است که امکان جداسازی منطقی ترافیک را در پایین‌ترین لایه‌ها فراهم کرده و مانع از حرکت عرضی مهاجم در صورت نفوذ به یک بخش می‌شود. در نهایت، توجه به زنجیره تامین و اطمینان از عدم وجود درهای پشتی (Backdoors) در سخت‌افزارها، مکمل انتخاب صحیح تجهیزات است. این رویکرد سخت‌گیرانه در انتخاب تجهیزات، نه تنها ریسک‌های امنیتی را کاهش می‌دهد، بلکه هزینه‌های عملیاتی مرتبط با مقابله با حوادث را نیز به شدت پایین آورده و پایداری کل اکوسیستم دیتاسنتر را در برابر حملات پیچیده فیزیکی و سایبری تضمین می‌کند.

ارزیابی امنیتی تامین‌کنندگان تجهیزات دیتاسنتر

ارزیابی امنیتی تامین‌کنندگان تجهیزات دیتاسنتر در قالب یک فرآیند فنی دقیق، متضمن اطمینان از سلامت زنجیره تامین و جلوگیری از ورود ابزارهای نفوذ سخت‌افزاری به حساس‌ترین بخش‌های شبکه است. این چک‌لیست با بررسی اصالت سخت‌افزار آغاز می‌شود؛ جایی که معماران شبکه باید وجود تراشه‌های امنیتی نظیر TPM را برای حفاظت از کلیدهای رمزنگاری و قابلیت Secure Boot را برای اطمینان از عدم دستکاری فریم‌ور در زمان بوت، الزامی بدانند. در لایه نرم‌افزاری، ارائه SBOM سرنام (Software Bill of Materials) توسط تامین‌کننده برای شناسایی کتابخانه‌های متن‌باز و آسیب‌پذیری‌های احتمالی نهفته در کدها حیاتی است. همچنین، تجهیزات باید از پروتکل‌های مدیریت امن نظیر SNMPv3 و SSHv2 پشتیبانی کرده و فاقد هرگونه حساب کاربری پیش‌فرض غیرقابل تغییر یا درهای پشتی باشند. از منظر استانداردهای بین‌المللی، انطباق با گواهینامه‌هایی همچون Common Criteria رتبه EAL4 به بالا و FIPS 140-2 برای ماژول‌های رمزنگاری، به عنوان معیاری برای سنجش سطح ایستادگی تجهیز در برابر حملات پیچیده تلقی می‌شود.

در نهایت، تحلیل استمرار پشتیبانی و سرعت ارائه وصله‌های امنیتی توسط تیم پاسخگویی به حوادث شرکت سازنده، بخش مهمی از این ارزیابی است تا اطمینان حاصل شود که تجهیزات در طول چرخه حیات خود در برابر تهدیدات نوظهور محافظت می‌شوند. پلمب‌های امنیتی فیزیکی و بازرسی‌های چشمی برای شناسایی دستکاری‌های احتمالی در بردهای الکترونیکی نیز مکمل این چک‌لیست فنی هستند تا از یکپارچگی فیزیکی و منطقی زیرساخت دیتاسنتر صیانت گردد.

اشتراک‌گذاری
نویسنده
تصویر حمیدرضا تائبی
حمیدرضا تائبی
مطالب مشابه
برای دریافت مشاوره و یا اطلاع از قیمت، با ما در تماس باشید.